رهبر معظم انقلاب در هشتمین اجلاس سران جنبش عدم تعهد که همچنان وضع کنونی جهان نیز در آن ترسیم شده، به شرح ذیل است:
"رؤسای محترم جمهور و دولتها، هیأتهای محترم نمایندگی، حضّار ارجمند؛ بیایید لحظاتی جهان بزرگ و پر مسألهی خود را از جایگاهی فراتر از مشکلات مقطعی، موضعی و محلّی بنگریم. "
"این به معنای کوچک و کم اهمیّت انگاشتن مسایلی نیست که هر یک از آنها ملّتی را در زیر فشارهای طاقتفرسا، له کرده و میلیونها آدمی را در دوزخی از بیعدالتی، فقر، گرسنگی، جنگ و بیماری و جهل زندانی ساخته بلکه برای راه یافتن به قلّهای است که در آن فرصتی برای مشاهدهی منشأ و چارچوب همهی آن پدیدههای غمانگیز، دست دهد و هندسهی معیوب و ناهنجاری را که بر روابط سیاسی و اقتصادی کنونی جهان و نیز بطور برابر، بر ذهنیّت جلاّدان و قربانیان حاکم است، دیده و شناخته شود."
"این تکلیفی بزرگ، همتی بلند و امیدی زوالناپذیر را از آنان که به چنان واقعیّتی دست یابند، طلب میکند. اما بی شک کلید حقیقی و قطعی حلّ همهی آن مشکلها را نیز به ما نشان میدهد و ما را از کجروی و گم کردن جبههی حقیقی و اشتباه دوست و دشمن بر کنار میدارد."
"مشکل اصلی در یک جمله آن است که دنیا، نظام سلطه را پذیرفته است. بگذارید از سخنها و قالبها فراتر برویم، داعیهها و شعارها را با عملها و سیاستها تطبیق کنیم، و نیز استثناهای معدود و انگشتشمار را هم ملاک قرار ندهیم... خواهیم دید که نه فقط قدرتهای بزرگ، ابرقدرتها، تقسیمکنندگان جهان و آنان که منافع خود را ولو در آن سوی عالم، بر منافع کشورها و ملّتها ترجیح میدهند و طلبکارانه آن را میجویند، بلکه حتّی خود آن کشورها و ملّتها و رهبران نیز سلطهگری یعنی اولویّت منافع سلطهگران را چون جبر تخلّفناپذیری، گردن نهادهاند.
اگر نظام سلطه در زمانهای گذشته به صورت لشکرکشی و بردهکُشی امپراتورها تجلّی میکرد، امروز به شکل شبکهی بسیار پیچیدهی جهانی در مظاهر و حوزههای بسیار متعدد حیات ملّتها ظاهر شده است."
نظام سلطه توانسته است برای خود اقتصادی خاصّ، روابط سیاسی ویژه و از همه بالاتر فرهنگ سلطه را ایجاد کند. لذا اگر دیروز برای مقابله با سلطهی امپراتورها آمادگی و دفاع نظامی ملّتها کفایت میکرد، امروز حتّی برای احساس سلطه از سوی ملّتها، نیاز به فعّالیّت و تلاش جدی وجود دارد و مقابله با آن حقیقتاً ابعاد وسیعی یافته است.
زورمندان جهان، امروز فقط به دلیل برخورداری از ابزارهای قدرت، تحکم میکنند، مداخله میکنند، قضاوت میکنند، نظام اقتصادی و روابط داد و ستد با ضعفا را یک جانبه تعیین میکنند و حتّی مفاهیم عالی انسانی همچون آزادی، حقوق بشر، تروریسم و امثال آن را به میل خود تفسیر میکنند و خلاصه همه جا بر اساس منافع و تشخیص خود عمل میکنند...
پیام بزرگ انقلاب ما به ملّتهای مقتدر، آن است که گردن نهادن به نظام سلطهی ارادهی قدرتمندان را فقط به دلیل قدرتشان، مشروعیت بخشیدن، گناه و غلط و خود بزرگترین وسیلهی سلطهی نامشروع است.
انقلاب بزرگ اسلامی ما، راز توفیق در آزمایش عظیم خود را این میداند که جداً و حقیقتاً به قدرت لایزال الهی و به مردم تکیه کرده و قدرتهای معارض و مهاجم را شکستپذیر دانسته است.
با این روحیّه است که ما امروز نظام جهانی ظلم و انظلام را صریح و بیمهابا نفی میکنیم، این را وظیفهی خود دانسته و به پیشرفت آن عمیقاً امیدواریم.
دستورات اسلام و همچنین دستورات صریح پیامبر اسلام (ص) در مفاهیم و روابط بینالمللی آن است که ما نمیتوانیم در قبال تجاوز در هر گوشهی دنیا که به وقوع پیوندد، بیطرف بمانیم ولو اینکه مستقیماً به منافع ملّی ما مربوط نگردد...
نفس به وجود آمدن این جنبش، عصیان و طغیانی از طرف کشورهای مستقل جهان سوم، علیه نظام سلطه بوده است. امروز نیز جهان سوم برای تحرک و سازماندهی تلاشهای خود، چارچوبی بهتر از غیرمتعهّدها نمیشناسد.
ما برای ارزیابی دستاوردها یا ضعفها باید ببینیم جنبش در این مسیر، یعنی رفع نظام سلطه و جایگزین کردن روابط عادلانه چه کرده است؟ از گذشته درس بگیریم و آینده را با پشتوانهی آن، بسازیم...
جنبش باید پرچمدار عدل و مقابله با سلطه در جهان باشد... جنبش باید در دفاع از حقوق ملّتهای جهان سوم و در شکستن شبکهی سلطه، الگوی شجاعت و قاطعیت باشد و این با مصلحتاندیشیهای متداول امکانپذیر نیست...
... از آنجا که فعّالیّت نظام سلطه تنها در بعد سیاسی نیست، بلکه توانسته است منطق فرهنگی خاصّ خود و شبکهی اقتصادی و تبلیغاتی وابسته به خود را نیز به وجود آورد، دفاع در مقابل آن نیز باید همهجانبه باشد. .. افزایش بصیرت و آگاهی سیاسی ملّتها سد محکمی در مقابل سیل بنیانکن فرهنگ سلطه که هموارکنندهی راه نفوذ نظامی، سیاسی و اقتصادی و برقرار نگهدارندهی شبکهی سلطه است، خواهد بود...