سلام و صلوات خدا بر شهیدان بسیجی و درود و برکات او بر زنان و مردانی که سنگر آنان را همچنان پاس داشته اند. این روزها بر همه آنان و بر رهبر بسیجیمان مبارک باد.
هفته بسیج فرصت خوبی برای بازخوانی آن روزها و روزهای پس از آن اس؛ روزهایی که بسیجیان بازمانده که نه، بازگشته از معراج، نه تنها قدر ندیدند و صدر ننشستند، که گاه طعنه هم شنیدند و به حاشیه نیز رانده شدند. اما این فرزند و جانشین فرزانه امام بود که بسیجی را همیشه حاضر در میدان می خواهد و می خواهد. بسیجی گرچه مرد میدان های خطر و فداکاری است، اما فقط برای آن روزها نیست. هر روز و هر هفته از آن بسیج است و راه نجات نیز حضور جانانه آنان در میدان است.
باور باید کرد که تنها راه نجات کشور بازگشت به فرهنگ بسیج و حاکمیت تفکر بسیجی بر همه عرصه هاست. چرا که اگر بر کشور نوای دلنشین تفکر بسیجی طنین انداز شد، چشم طمع دشمنان و جهان خواران از آن دور خواهد شد والا هر لحظه باید منتظر حادثه ماند.
زمانی که در عمق نگرش بسیج و شهیدان دقت میکنیم، به این نکته پی میبریم که آنها ارزشمندترین سرمایه وجودی خود را برای دین اهداء کردهاند در حالی که هیچ منتی ندارند.
حضرت امام (ره) می¬فرمایند که اگر تفکر بسیجی بر این مملکت طنین¬انداز بشود، کشور از آسیبها و خطرات مصون می¬ماند وگرنه ما بایستی هر لحظه منتظر خطر باشیم. این تفکر بسیجی از دیدگاه امام(ره) چه ویژگیهایی دارد و چه معنایی است؟
از شاخصه¬هایی را که می¬توانیم از تفکر بسیجی از منظر امام(ره) استخراج کنیم، را می توانیم به این صورت برشماریم:
یک) بسیجی کسی است که هویت خودش را از دین گرفته باشد و در واقع به تعبیر حضرت امام (ره) از اسلام ناب- که قرائت شیعی و قرائت علوی از اسلام است و هم قرائت حسینی و جعفری و مهدوی. در واقع قرائت شیعی به معنای کاملش که پیامبر اسلام (ص) و حضرت امام (ره) از آن به عنوان اسلام ناب استناد می¬کردند. بسیجی کسی است که هویت خودش را از اسلام ناب گرفته باشد و خودش را اینگونه تعریف کرده باشد. حالا اگر کسی خودش را این گونه تعریف کرده باشد، تفکرش، عملش و هر آنچه که از وی صادر می¬شود، در همان راستاست.
دو) بحث بعدی این است که بسیجی کسی است که اهل اراده است و جزء به خودش و تواناییهای اعتقادی خودش، به چیزی تکیه ندارد و دست امید به کسی دراز نمی¬کند غیر از خدای خودش. نیرویی است که برای انجام وظایفش، منتظر هیچ کسی و چیزی نیست بلکه صرفاً در هر لحظه به این فکر می¬کند که چه تکلیفی دارد و چگونه باید به بهترین نحو، تکلیفش را انجام بدهد. تفاوت بسیجی با سایر افراد این است که سایر افراد اگر زمینه فعالیت فراهم بشود، کاری می¬کنند؛ اما بسیجی کسی است که منتظر نمی¬ماند تا زمینه برایش فراهم بشود، خودش زمینه فعالیت خودش را فراهم می¬کند و خودش مشغول انجام تکلیفش می¬شود. تنها چیزی که برای بسیجی مهم است، انجام تکلیف است. این که به چه قیمتی و با چه هزینه-ای و با چه صورتی، چندان برایش مشکل نیست. خودش این مشکلات را حل می¬کند.
سه) بحث دیگر این است که بسیجی نگاه تکلیف محور به جهان دارد. بسیجی کسی است که دنیا را عرصه تکلیف می¬داند و محور همه فعالیتهایش را تکلیف شرعی می¬داند و به همین خاطر، تنها چیزی که برایش اهمیت دارد، این است که به تکلیف شرعی¬اش عمل کند. این که در واقعیت آیا ما به ازایی دارد یا نه؟ بازتابش در بین دیگران چیست؟ چه تأثیراتی دارد؟ آیا مسخره¬اش می¬کنند؟ آیا قدرشناسی می¬کنند؟ آیا قدرشناسی نمی¬کنند؟ بی¬مهری یا کم¬مهری می کنند؟ دیگر این گونه مسایل برایش مهم نیست؟ در قبال انجام تکالیف هیچ توقع و چشم¬داشتی از هیچ کس ندارد. اصلاً تنها چیزی که برایش مطرح نیست این است که به چشم بیاید. چون احساس می¬کند که تکلیف الهی خودش را انجام می¬دهد که تنها مخاطب این عمل و نیت، خداوند است و به همین خاطر دیگر نگاهش به چپ و راست، این سمت و آن سمت، به مردم و رسانه¬ها، مقامات حکومتی و مسئولین بنیاد فلان نیست؛ به هیچ کس از اینها چشم¬داشتی ندارد.