دیکشنری آنلاین

دیکشنری آنلاین

سفارش تبلیغ
صبا ویژن
ستمکار را سه نشان است : بر آنکه برتر از اوست ستم کند به نافرمانى ، و بر آن که فروتر از اوست به چیرگى و آزار رسانى ، و ستمکاران را یارى کند و پشتیبانى . [نهج البلاغه]
لوگوی وبلاگ
 

آمار و اطلاعات

بازدید امروز :55
بازدید دیروز :13
کل بازدید :170080
تعداد کل یاداشته ها : 191
103/9/3
12:34 ع
مشخصات مدیروبلاگ
 
کوثر بلاگ[0]
نوشتن یا نگارش عملی است که بشر بوسیله آن اندیشه هایش را مصور میکند. با نوشتن انسان می تواند افکار خود را به دنیایی که در دوردستهاست انتقال دهد. و هدف من از نوشتن ارتباط با مخاطبانی است که قابل مشاهده نیستند ولی وجودشان احساس می شود.

خبر مایه
لوگوی دوستان
 

 

یک مشت دانه گندم، توی پارچه ای نمناک خیس خوردند؛ جوانه زدند و سبز شدند.کمی که بالا آمدند، دورشان را روبانی قرمز گرفت و همسایه ی سکه و سیب شدند.بشقاب سبزه آبروی سفره ی هفت سین بود. دانه های گندم خوشحال بودند و خیالشان پر بود از قصه گندمزارهای طلایی.آنها بپایان قصه فکر می کردند؛ به قرص نانی در سفره و اشتیاقی دستی که آنرا می چیند. نان شدن بزرگترین آرزوی هر دانه گندم است.

اما برگه ای تقویم تند و تند ورق خورد و سیزدهمین برگ، پایانه دانه های گندم بود. روبان قرمز پاره شد و دستی دانه ها گندم را از مزرعه کوچک شان جدا کرد. نیای نان و گندم تکه تکه شد، و این آخر قصه بود.

دانه ها دلخور بودند؛ از قصه ای که خدا برایشان نوشته بود. پس به خدا گفتند: «این قصه ای نبود که دوستش داشتیم، این قصه ناتمام است و نان ندارد»  خدا گفت: «قصه شما کوتاه بود، امام ناتمام ... !!! قصه شما، قصه جوانه زدن بود و روییدن. قصه ای که برای فهمیدنش عمری باید زیست... قصه شما، قصه زندگی بود تو کوتاهی اش؛ رسالتتان همین بود. خدا گفت: «قصه شما اگرچه نان نداشت، امام زیبا بود؛ به زیبایی نان»، «فرصتی در یک گره، سهم ما یک مشت زیستن را، زیبا زندگی کنیم، در قصه کوتاهی از بود ... و نبود... »